- 30 مهر 1394
- کد خبر 10153
- Print This Post
سایز متن /
نی زار : قبل از اسلام مردم سرزمین سیستان دین زرتشتی داشتند و از لحاظ رفتار، گفتار، پندار نیک و پسندیده زرتشتیان مومنی بودهاند و از دلایل این ادعا وجود آتشکده معروف کرکوی و سرود معروف کرکویه است که در ادبیات فارسی و تاریخ ثبت شده و از جایگاه والایی نیز برخوردار است.
بعد از اسلام و شکست ایرانیان و فرار پادشاه ساسانی (یزدگردسوم ) در برابر سپاه اسلام، اعراب مسلمان پیروز شدند و نزدیک به ۲۰۰ سال بر سرزمین ایران حکمرانی کردند و در دوران امویان حتی در منابر، علی (ع) را لعن میکردند. اما مردم سیستان بنا بر شهادت تاریخ انواع جریمهها را پرداخت کردند ولی علی را لعن نکردند به طوریکه در سال سوم فرمان رسید که یا باید مردم این خطه علی را لعن کنند یا اینکه سر زنان و بهخصوص زنان اکابر و بزرگان شان را در ملاء عام بتراشند و مردم سیستان به قول تاریخ سیستان حاضر شدند به این عمل شنیع تن در بدهند ولی به “سب ابوتراب” راضی شدند.
علاقمندی ایرانیان به خصوص سیستانیان به حضرت علی (و ع)و خاندان پاکش به خاطر عدالت علی و همچنین بنا بر روایتی شهربانو دختر پادشاه ساسانی به ازدواج امام حسین ع درآمده و امام سجاد ع حاصل این وصلت است که این دلایل علاقمندی این مردم را دو چندان کرد.
شیعه یعنی کسانیکه پیرو علی و خاندان مکتب او هستند. طاهریان و صفاریان و مخصوصاً یعقوب لیث صفاری باعث زنده کردن زبان فارسی شدند و بر این اساس خط و ربط جدیدی آغاز شد.سامانیان همانند طاهریان و صفاریان بیشتر به ملیت ایرانی بها میدادند تا به مذهب آنان، به طوریکه بعد از شهادت امام حسین و دوران خونخواهی امام مانند قیام توابین – قیام مختار و غیره در تاریخ از حمایت و حضور جماعتی از سیستانیان گزارش شده است.
حضرت علی ع حسن بعری را به سیستان فرستاد تا مردم این منطقه را قران و فقه بیاموزد.
وی گفت: حکومتهای غزنوی، سلجوقی و خوارزمشاهی علاقه چندانی به مسائل محرم و عاشورا نداشتند و در زمان رفتن چنگیزیان و آمدن تیموریان مرکزیت سیاسی از بین رفت و هر منطقهای در اختیار یک ملوک الطوایفی قرار گرفت. در آن دوران تنها حکومتهای خود مختار شیعه منحصر به ملوک کیانی در سیستان، سادات کیا در شمال، سادات مرعشی در خوزستان و علویان و یکی دو مورد دیگر میشد ولی وضعیت مسلمانان و شیعیان در دوران صفویه مناسبتر شد زیرا حکومتگران صفویه شیعه مذهب بودند.
تعزیه، شبیهخوانی و یا به تصویر و تجسم کشیدن ماجرای عاشورای ۶۱ هجری و شهادت امام حسین و یاوران او در دشت نینوا یا کربلا مربوط میشود و برای اولین بار در دوران دیلمیان و بهویژه در زمان حکومت عضدالدوله دیلمی در محله کرخ بغداد مراسم عزاداری امام حسین ع و واقعه کربلا به نمایش و به تصویر کشیده شد. به همین ترتیب هرگاه حکومت شیعی روی کار میآمد وضعیت بهتر میشد و خاندان آل زیاد، آل بویه و علویان توجه خاصی به محرم داشتند دوران زندیه هم دوران خوبی بوده است گرچه دولت آنها مستعجل (زودگذر) بوده است. حکومت افشاریه و خصوصاً نادر از مردم خواست که شیعه رابه عنوان رکن پنجم بپذیرند و چنین شد تا نوبت به قاجار رسید.
قجرها در حالیکه از نظر نژادی ترکمن بودند اما از نظر دین اسلام و از نظر مذهب شیعه بودند به طوریکه می توان گفت که اوج تبلور تعزیه و شبیه خوانی و به خصوص درمحی به نام تکیه دولت در این دوران پیش آمد و ناصر الدین شاه بهترین شبیه خوانان و تعزیه خوانان و پرده خوانان را از سراسر ایران دور هم جمع کرد و بهترین جمع تعزیه خوانی را تشکیل داد.
مراسم تعزیه در بعضی از مناطق با اسب و شتر و علم و کتل و کجاوه انجام می شد و در بعضی از مناطق هم بدون استفاده از اسب و شتر مراسم تعزیه را انجام میدادند به طوریکه در برخی از مناطق ایران تعزیه به صورت متمرکز و یکجا انجام نمیشد و مردم از زن و مرد، کوچک و بزرگ در محل چهار راهها یا میدانهای بزرگ جمع میشدند و منتظر تعزیه خوانها میماندند و شبیه خوانها درحالیکه لباسهای انچنانی میپوشیدند سوار بر اسب و شتر و کجاوه بودند. به هر جمعیت، چهارراه و میدانی که مردم تجمع کرده بودند، میایستادند و به مدت نیم تا یک ساعت به اجرای نمایش و تعزیه میپرداختند و سپس راه خود را ادامه میدادند تا جمعیت بعد و میدان یا چهارراه دیگر.
اجرای تعزیه : تعزیه در سیستان با توجه به شیعه بودن مردم و علاقمندی خاص که به علی و خاندانش داشتند در هر دوره تاریخی که فرصتی یافتهاند به کار تعزیه پرداختند. سیستان بهوسیله عهدنامه پاریس به دو قسمت در سال ۷ رجب ۱۲۷۳ هجری قمری تقسیم شد و سیستان ایرانی متشکل از یک شهرک بهنام حسین آباد یا شهر حسین آباد میشد که با ۷۰۰ تا ۸۰۰ روستا و همه آنها از همین شهر تعذیه و تدارک میشدند. تعزیه در حسینآباد که بعد به شهر زابل و نصیرآباد تغییر نام داد در محل مسجد و حسینیه آیت اله شریفی ( که در حال حاضر بخشی از آن به حوزه علمیه تبدیل شده است) برگزار میشد و در روستاهایی که به نوعی مرکزیت داشته مردم تجمع می کردند و مراسم تعزیه برگزار میشد به طوریکه چند روستای کوچک که در اطراف یک روستای بزرگتر قرار داشتند خود را به آنجا میرساندند و در مراسم شرکت میکردند. در اکثر روستاهای کدخدانشینی، خان و سردارنشینی تعزیه برگزار میشد.
زیرا کدخدا، خان و سردار و بزرگان ده رسم داشتند که باید لوازم تعزیه مانند شمشیر و سپر، لباس و بیاض (نسخه های تعزیه) را آماده و بانی تجمع جمعی از مردم تعزیه خوانان میشدند.
در مدت ۱۰ روز یعنی از اول تا دهم محرم تغذیه و خورد و خوراک شبیه خوان ها بر عهده کدخدا بزرگ همان ده بود و در منزل آنها صورت می گرفت و همین که صبحانه می خوردند تمرین و مقابله آنها آغاز میشد و تا ناهار ظهر ادامه مییافت.
کسانیکه تجربه بیشتری داشتند به تازه کارها کمک میکردند و بعد از نماز و صرف نهار ظهر و اندکی استراحت دوباره لباس میپوشیدند و به کار تعزیه خوانی میپرداختند. جماعتی از بزرگان و دست اندرکاران میدان شبیه خوانی را آماده میکردند به طوریکه زنان در گوشهای و مدان بقیه قسمتها را میگرفتند و شبیه قلعه بهوجود میآوردند و یک راه ورود دارد مینشستند و بعد حدود ساعت های ۳ یا ۴ بعدازظهر ابتدا موافق خوانان یا کاروان امام در حالیکه علم سبز در دستان علمدار و امام و سایر همراهان بر اسب و شتر سوار و یکی از آنها “چاوشی ” میخواند از دروازه میدان وارد می شدند: ” هر که دارد هوس کرب و بلا بسم ا… هر که دارد سرسودایی ما بسم ا… و تا آخر خوانده و هر کس در محل یا خیمه خود استقرار مییابد.
لحظاتی بعد گروه مخالف یعنی شمر و ابن سعد و این زیاد در حالیکه لباس های قرمز و پرزرق و برقی را پوشیدهاند با خشونت و تندی و تاخت وارد میدان میشدند. برای اینکه غرور و قدرت خود را به رخ دیگران بکشند چند دور در میدان میتاختند و سپس پیاده شده و در محلی که برایشان تعبیه شده است استقرار مییافتند. طبالها هنگام تاخت و تاز مخالفان برای اینکه سکوت مجلس را بشکنند مرتباً به طبلهای خود میکوبیدند و بعضاً با نی نیز همراه میشدند. بنا به دستور و فرمان کارگردان که در اینجا شبیه گردان نامیده میشد تعزیه آغاز میشد.
در بعضی از روستاها از روز اول تا دهم و بعضی از روستاها هم از روز سوم تا چهارم و حتی تا دهم محرم تعزیه میگیرند و هر روز به شخص یا شخصیتی ارتباط مییابد. مثلاً یک روز به طفلان مسلم، روز دیگر به شهادت مسلم، شهادت قاسم، حضرت علی اکبر ع، شهادت حضرت علی اصغر ع، روز تاسوعا (نهم) به حضرت ابوالفضل العباس (ع) و روز دهم به شهادت حضرت اباعبداله الحسین ع اختصاص مییابد و در بعضی از روستاها در روز عاشورا مراسم تابوتگردانی دارند که شبیه سنت نخل گردانی در مناطق یزد و غیره است.
علاوه بر خود شهر زابل و درحسینیه آیت ا.. شریفی، روستاهای دیگری نیز بودند و هستند که در این راه از قدمت بیشتری برخوردارند. مانند بنجار، ادیمی، دولت آباد، سه کوهه، علی آباد، چلنگ، قلعه نو، فیروزآباد، کود، لطف الله، تیمورآباد،دادی و سدکی و اخیراً روستاهای دیگری نظیر ژالهای، سیادک، ارگ، خان ملک، شهرک علی اکبر سنچولی و دوست محمد و نورمحمد خان و برج یوسف و بسیاری دیگر از روستاها برگزار میشود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بحث تعزیه و شبیه خوانی شدت بیشتری گرفت و همچنان که مورد علاقه مردم سیستان بود با اقبال بیشتری روبرو شد و با شدت و گرمی خاصی ادامه دارد و نسل جوان نیز علاقه زیادی نشان میدهند.