باید علت حضور بیشتر استاندار در جنوب استان به مردم توضیح داده می شد/اگر تمام وقت استاندار صرف پروژه ها باشد استان خالی از استاندار می شود/ما به همه نیروهایمان نیاز داریم، چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب; اما هرکس سرجای خود - پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی نــی زار

نـــــی زار : سه سال از آغاز فعالیت دولت یازدهم می‌گذرد. دولتی که سیستان‌وبلوچستان برایش از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این اهمیت نه فقط به دلیل رتبه نخست استان در میزان رأی دادن به دکتر  روحانی در انتخابات سال ۹۲ است، بلکه عمق محرومیت‌های استان نیز سبب شد تا دولت توجه ویژه‌ای به آن داشته باشد.

اگر چه برخی تلاش های دولت در مدت سه سال اخیر نظیر موافقت‌نامه سه‌جانبه «چابهار-دهلی-کابل»، توسعه بنادر چابهار، «راه‌آهن چابهار- زاهدان» و مجتمع پتروشیمی چابهار و برخی طرح‌های دیگر، از اقدامات آینده‌نگرانه و نقاط قوت آن در سیستان و بلوچستان محسوب می‌شود، اما برخی کارشناسان محلی، نقدهایی را نیز متوجه عملکرد دولت در استان می دانند.

آن‌ها معتقدند که نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی در سیستان و بلوچستان پیام خوبی برای نماینده‌های دولت در استان نیست، زیرا مردم استانی که سال ۹۲ بیشترین رأی را در انتخابات ریاست جمهوری به دولت فعلی دادند، سه سال بعد در انتخابات مجلس شورای اسلامی، از مجموع هشت سهمیه استان در مجلس، به پنج نماینده ای رأی دادند که مورد نظر دولت نبودند.

دکتر محمدتقی رخشانی، روزنامه‌نگار، فعال سیاسی اصلاح‌طلب قائم مقام ستاد انتخاباتی دکتر روحانی و از حامیان دولت در سیستان و بلوچستان از این گروه است.

دکتر رخشانی

رخشانی از کارشناسانی بومی سیستان و بلوچستان است که هم قبل از انقلاب و  در جریان فعالیت‌های مبارزاتی و هم پس از انقلاب در جایگاه‌های مختلف شاهد و ناظر مسائل کلان استان بوده است. او در ابتدای پیروزی انقلاب در دادستانی انقلاب، جهاد سازندگی و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی حاضر و پس از آن وارد عرصه تدریس در دانشگاه شد.

دکتر رخشانی

وی همه مقاطع تحصیلات خود را تا مقطع دکتری در رشته تاریخ ادامه داده و ۲۸ سال در دانشگاه‌های مختلف استان تدریس کرده است، او همچنین از ۱۸ سال قبل تاکنون با تأسیس روزنامه زاهدان، به‌صورت مستقیم مسائل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی استان را رصد کرده و از ارکان اصلی حامیان دولت در سیستان‌وبلوچستان محسوب می‌شود.

رخشانی در فاصله این سال‌ها ۱۱ کتاب درباره مسائل مختلف سیستان و بلوچستان ازجمله موضوعات اجتماعی، آموزشی و تاریخی تألیف کرده و در کنار مسئولیت اجتماعی روزنامه‌نگاری، با تأسیس انتشارات تفتان، قریب به ۲۰۰ عنوان کتاب از نویسندگان مختلف در ارتباط با این استان چاپ کرده است.

در نشستی به طرح برخی مسایل استان با ایشان پرداختیم آنچه می خوانید مشروح این گفتگوست.

س-از آغاز فعالیت دولت یازدهم حدود سه سال می‌گذرد، استاندار سیستان و بلوچستان اگرچه با تأخیر سکان مدیریت استان را به دست گرفت اما به عقیده خیلی‌ها از توانمندترین استانداران کشور محسوب می‌شود، شما به‌عنوان یکی از حامیان دولت در استان، دو سال قبل در نخستین سالروز انتخاب علی اوسط هاشمی به‌عنوان استاندار با انتشار یادداشتی در روزنامه زاهدان، نکاتی را درباره مدیریت وی تذکر دادید، دوباره پارسال در حوالی دومین سالگرد فعالیت آقای هاشمی در مصاحبه با یکی از پایگاه‌های خبری، انتقادات شما اساسی‌تر شد، در این مصاحبه شما رویکرد حمایتی خودتان را نسبت به دولت و نمایندگانش در استان «حمایت منتقدانه» ذکر کردید، به این معنی که اگر خوب عمل کردند حمایت می‌کنید و اگر ضعیف عمل کردند هم انتقاد می‌کنید، در همان مصاحبه فرمودند که استاندار را برای استان می خواهیم، استان را برای استاندار نمی خواهیم اکنون با گذشت سه سال از مدیریت استان در دولت جدید، دیدگاه شما چگونه است  و آیا انتقادات گذشته پابرجاست؟

ج-دو مورد از مطالبی که بیان شد جنبه عمومی دارد یعنی اینکه در نگاه ما حمایت از همه افراد منوط به عملکرد آن‌هاست و ما معتقدیم اگر خوب عمل شود حمایت می‌کنیم و اگر احساس کنیم در عملکرد آن‌ها ضعفی وجود دارد، نقد می‌کنیم.

س-یعنی این موضوع به گرایش  سیاسی خاصی ارتباطی ندارد؟

ج-دقیقاً، این هیچ ربطی به دیدگاه سیاسی کسی ندارد، نکته دوم هم این است که ما استان را برای استاندار نمی‌خواهیم بلکه استاندار را برای استان می‌خواهیم، این ‌یک واقعیت است و هیچ فرقی نمی‌کند که چه کسی می‌خواهد سکان‌دار استان باشد. ما می‌خواهیم کسی که به استان می‌آید، برای عمران، توسعه و آبادانی آن تلاش کند. نمی‌خواهیم استان ابزاری باشد در خدمت استاندار برای هر مقصودی. چه پیشرفت‌های سیاسی، اقتصادی و سایر موارد. ما می‌خواهیم استان پیشرفت کند و در این ‌بین اگر استان پیشرفت کرد و استاندار هم پیشرفت کرده و ارتقاء پیدا کرد و وزیر شد، خوشحال می‌شویم. ولی ما استان را برای کسی نمی‌خواهیم و همه‌کسانی که به استان می‌آیند را واقعاً برای خدمت به استان می‌خواهیم. آقای هاشمی هم واقعیت این است که استاندار خوبی بود.

س-بود؟ یعنی اکنون نیست؟

ج-بود، منظورم زمان انتخاب ایشان به عنوان استاندار سیستان و بلوچستان است. گزینه‌ی مناسبی برای استان انتخاب شد. اگر چه آقای هاشمی گزینه استانداری استان ما نبود و برای استان کرمانشاه انتخاب‌ شده بود، ظرف چند ساعت استاندار سیستان و بلوچستان شد، ولی خدا را شکر استانداری فهیم و با دیدگاه‌های مثبت به استان آمد و نگاهش به مسائل استان یک نگاه کلان بود. ایشان در مدت حضورش در استان در حوزه مسائل کلان تلاش‌های بسیار خوبی انجام داد. استان ما استانی است که پروژه‌هایش بسیار طولانی و زمان‌بر است، برخی از پروژه‌هایی که اکنون در حال اجراست، از زمان شاه است که آن موقع برنامه‌ریزی‌شده و حتی بعضی از آن‌ها مطالعه شده بود، اما اجرایی نشده بود و در دولت‌های مختلف نیز عنوان‌شده بود. در دولت آقای هاشمی برنامه‌های زیادی برای استان دیده‌شده بود، همین‌طور در دوره اصلاحات نیز پروژه‌های خوبی برای استان دیده شد از جمله پروژه آب‌رسانی از زابل به زاهدان که به سرانجام هم رسید ولی پروژه‌هایی  زیادی هم وجود داشت که باقی‌مانده بود. در دوره آقای احمدی‌نژاد بخشی از این پروژه‌ها به سمت اجرایی شدن رفت، مثل گاز که یک بحث مهم برای ما بود و همینطور  بحث ترانزیت که اگر دقت کنید مربوط به دوره قبل از ریاست جمهوری آیت‌الله هاشمی است.

س-این پروژه‌ها مربوط به آن دوره‌هاست؟

ج-بله، ترانزیت در آن موقع تصویب شد، در زمان جنگ جاده ترانزیتی چابهار به مشهد تصویب شد که هنوز هم به‌طور کامل اجرایی نشده است. آقای استاندار در فاصله دو- سه سال اخیر این پروژه‌ها را پیگیری کرد. بخشی از آن‌ها به جمع‌بندی‌های خوبی رسید و برخی اتفاقات مثبت افتاد. درنتیجه توجه آقای هاشمی رفت به سمتی که این پروژه‌ها اجرایی شود. برخی مثل پروژه آب‌رسانی به ۴۶ هزار هکتار از اراضی کشاورزی زابل در حال اجراست. این پروژه بزرگ پشتوانه مطالعاتی خوبی ندارد چون برای اجرا عجله شد اما مهم این است که کار در حال انجام است. علاوه بر این، پروژه‌های زیربنایی زیادی مثل پتروشیمی چابهار که ابتدا اشکالات مطالعاتی داشت ولی خوشبختانه رسانه‌ها و فعالین اجتماعی استان اجازه ندادند تا این ضعف باقی بماند و پتروشیمی چابهار در محلی با آسیب‌های زیست‌محیطی ایجاد شود. خوشبختانه  امروز جایگاه ساخت پتروشیمی در حال اصلاح است و به جایگاهی می‌رود که هم برای استان مفید و مثبت  باشد و هم مشکلات زیست‌محیطی به همراه نداشته باشد.

س-آنچه تا الآن اشاره کردید بیشتر مباحث کلان با بازه بهره‌برداری و تأثیرگذاری در سال‌های پیش رو است، به نظر شما همه الزامات استان به همین سیاست‌های بلندمدت ختم می‌شود؟

ج-همه آنچه در استان نیاز است انجام شود این نیست. ما نیاز به این داریم که یکسری کارهای دیگری هم در استان داشته باشیم. مسائل امنیتی که در استان و جود داشت باسیاست های دولت تدبیر و امید و برنامه‌های استان، خوشبختانه حل‌وفصل شده و امروز ما استان سیستان و بلوچستان را یک استان امنیتی نمی‌بینیم. این‌ها دستاوردهای  مهم دولت و استاندار است. اما نقاطی هم وجود دارد که استاندار باید در آن‌ها جدی‌تر و مؤثرتر وارد شود. به نظر می‌آید در آن حوزه‌ها ظرفیتی که باید وارد می‌شده، وارد نشده است. شاید یک بخش کار گرفتاری‌های استاندار باشد. تقریباً استاندار نصف هفته را در استان نیست و فقط دو-سه روزی در استان و بقیه را در تهران است. حضور در خارج از استان برای پیگیری کار پروژه‌هایی است که گفتم، استاندار باید توجه داشته باشد اگر این پروژه‌ها آن‌قدر زمان‌بر هست و وقت می‌خواهد باید برای آن‌ها نماینده تعیین کند چرا که استاندار اگر تمام ‌وقتش را برای پروژه‌ها بگذارد، درواقع استان خالی از استاندار است.

س-ظاهراً اکثر این پروژه‌ها عمرانی است، مگر به لحاظ سازمانی معاون عمرانی استاندار نماینده وی در امور مرتبط با آن نیست، منظورتان از نماینده چیست؟
ج-این نماینده هرکسی می‌تواند باشد و به نظر من خود استاندار هم به این نتیجه رسیده که سیستم استانداری یک سیستم قوی برای پیگیری کارها نیست. آقای کرد، معاون عمرانی استاندار از ذخایر استان ما است، اما واقعیت این است که دچار بیماری است و توانایی انجام این کار را ندارد. باید یک سال زمان برای  استراحت و مداوا به او داده شود چراکه او یک سرمایه در استان است. و اگر کسی قرار است جانشین وی باشد، باید کسی باشد که نشان داده می‌تواند. گاهی حرف جایگزینی شهردار زاهدان به‌جای آقای «کرد» زده می‌شود. شهردار در زاهدان کارنامه خوبی ندارد و اگر قرار است کسی را جانشین وی  کنیم، بدون تعارف باید کسی باشد که بتواند از عهده این فعالیت برآید. استان ما تعارف بردار نیست. انتخابات مجلس نشان داد استانداری با توجه به شرایطی که دارد توفیق چندانی نداشته است. از هشت نماینده در اصلاح‌طلب‌ترین استان کشور، پنج نماینده آن غیر از آن‌هایی که دولت و استانداری به آن‌ها نظر داشتند، انتخاب شدند، به این معناست که ما موفقیتی نداشتیم. در حوزه زابل دکتر کیخا گزینه دولت بود و دکتر دهمرده گزینه مخالف دولت که  این نماینده مخالف دو برابر گزینه دولت رأی آورد. این در حالی است که ۶۵ درصد از مردم سیستان در انتخابات ریاست جمهوری به آقای روحانی رأی داده‌اند.

س-یعنی این انتخابات پیام خوبی برای دولت نبود؟

ج-معنایش این است که مردم سیستان یک رأی مخالف دادند، این رأی مخالف، مخالفت با استانداری است. چرا؟،  چون عملکرد استانداری به‌خوبی برای مردم توضیح داده نشد. آقای استاندار باید به این نکات توجه می‌کرد که استان، سیستان و بلوچستان است. اگر قرار باشد بیشتر وقت استاندار به دلیل حجم پروژه‌هایی که وجود دارد در بلوچستان بگذرد، این باید برای مردم سیستان توضیح داده می‌شد تا مردم متوجه می‌شدند که علت حضور بیشتر استاندار در بخش جنوبی استان به معنای اهمیت بیشتر قائل شدن برای نقاط جنوبی استان نیست، بلکه ضرورت‌هایی وجود دارد، نباید این‌طور تصور شود که استاندار، استاندار نصف استان است، ولی متأسفانه این نگاه در فضای استان ایجاد شد. این موضوع جزو بخش‌هایی بود که آقای استاندار باید به آن توجه می‌کرد زیرا در این بخش حساسیت‌هایی وجود دارد. در حوزه‌هایی آقای استاندار موفق عمل کرد، در حوزه‌هایی می‌توانست بهتر عمل کند، در بحث سیستم‌های مدیریتی و  اداری استاندار قوی عمل نکرد، به‌هرحال استان ما جزو استان‌هایی است که خیلی سیاست حذف در آن معنا ندارد. در شرایط کنونی اگر همه مردم و همه پتانسیل های استان، آستین‌ها و پاچه‌ها را بالا بزنند و بدوند، شاید ۲۰ سال دیگر  ما به متوسط های کشور برسیم. ما مثل اصفهان نیستیم که اگر دکتر فلانی نبود، ۵۰۰ دکتر دیگر کارش را انجام می‌دهند. ما به همه نیروهایمان نیاز داریم، چه اصولگرا باشند و چه اصلاح‌طلب. اما باید هر کس را در جایگاه خودش تعریف کنیم  نمی‌شود ما برنامه‌های یک دولت اصولگرا را به مدیران اصلاح‌طلبی که به آن اعتقادی  ندارند بدهیم و بخواهیم اجرا کنند و یا بلعکس، باید هر کس در سر جای خود قرار بگیرد. آقای استاندار در بخش ساماندهی مدیریت در سطح استان، توفیق زیادی نداشت و این جزو آسیب‌هایی بود که واقعاً نتیجه آن در انتخابات خود را نشان داد.

س-برداشتی که می‌توان از صحبت‌های شما در رابطه با مدیریت استان داشت برمی‌گردد به دو انتقاد عمده در بخش انتصابات  و  دیگری سیاست‌های اجرایی. در بخش مدیریت‌ها شما چقدر قائل به ترمیم مدیریت‌های ارشد استان هستید؟

ج-من به جد قائل هستم که باید سیستم استانداری ترمیم شود. بعضی از مدیرانی که در استانداری هستند آدم‌های توانمندی نیستند، بخشی از آن‌ها مشکلاتی دارند مثال آقای «کرد» را زدم، وی از سرمایه‌ها و ذخایر استان هستند ولی ایشان الآن بیمار هستند و باید یک سال استراحت کند و بعد مجدداً برگردد حوزه عمرانی، حوزه مهمی است، حوزه‌ای است که باید به مسائل آن خیلی جدی پرداخت. ارتباط استانداری با بیرون بسیار ضعیف است. به این دلیل که در سیستم مدیریت‌های استانداری، توانمندی‌های لازم را نداریم. به همین دلیل ما استانداری را یک اداره معمولی می‌بینیم. اگر من در این رابطه بخواهم تاریخی حرف بزنم، وقتی می‌گوییم قلمرو هر پادشاه تا کجاست، یعنی فرمانی که پادشاه می‌نویسد تا کجا اجرا می‌شود؟ به نظرم قلمرو امروز استانداری فراتر از چهاردیواری ساختمان استانداری نیست. هرکدام از مدیران در مجموعه استان و حتی در شهرستان تصمیمات خودشان را اجرایی می‌کنند، این قلمرو بسیار کوچک‌شده و برای اینکه توسعه پیدا کند باید فضای عمومی مدیریت استانداری ترمیم جدی شود.

س-چند روز قبل مدیرعامل آب منطقه‌ای سیستان و بلوچستان تغییر کرد، آیا می‌توان این تغییر را شروعی برای تشکیل آرایش جدید مدیریتی در استان یا همان ترمیم مدیریتی ارزیابی کرد؟

ج-خیر. آقای «عاقبت بخیر» مدیرعامل آب منطقه‌ای استان بازنشسته شده و باید یک نفر بجای او می‌آمد. کسی هم که بجای ایشان آمده، بومی استان نیست. بنابراین نه در جهت تقویت  مدیریت استان هست و نه در چارچوب سیاست‌های تغییری استانداری.

س-یک سال تا پایان فعالیت دولت یازدهم باقی‌مانده است، بفرمایید که در سه سال گذشته دولت چقدر توانسته رضایت مردم را در سیستان و بلوچستان جلب کند و در فاصله باقی‌مانده چگونه می‌تواند در این مسئله موفق باشد، ضمن اینکه شما فرمودید در انتخابات مجلس دولت در سیستان و بلوچستان موفقیت چندانی نداشته است.

ج-وقتی داریم مسائل استان را بررسی می‌کنیم، بحث رضایت‌مندی یک مقوله خاصی است. گاهی اوقات نگاه ما به مسئله یک نگاه کلان است، من وقتی نگاه می‌کنم احساس می‌کنم استاندار در حوزه کلان اقتصادی، عمرانی و توسعه استان، کارهای خوبی انجام داده است اما رضایتمندی مردم خیلی هم‌بسته به آن‌ها نیست. چون پروژه‌ای که می‌خواهد شش- هفت سال دیگر افتتاح شود، در مناطقی قرار دارد که مردم آن‌ها را نمی‌بینند. طبیعی است که این‌ها نقشی در رضایتمندی مردم ندارد. آن چیزی که الآن رضایتمندی مردم را شاید بیشتر از موارد دیگر تعیین می‌کند، نوع نگاه و نوع ارتباط استاندار با مردم و نوع تأثیرگذاری وی در سیستم اداری و مدیریتی استان است و اقدامات فوری است که در زندگی آنها تأثیر داشته باشد.

س-این نگاه بین عامه مردم است؟

ج-بله، این نگاه بین عامه مردم است. یک فرد دانشگاهی به ‌احتمال بسیار زیاد همه این ‌کارهای کلان رو مد نظر دارد، بحث ترانزیت، پتروشیمی در نظرش هست. اما به‌هرحال استاندار، استاندار هست و  قرار نیست پاسخ فلسفی به سؤالات بدهد. اینکه گفته می‌شود انتقال آب دریای عمان تا سیستان یک روزی اجرایی خواهد شد، یک پاسخ فلسفی است نه یک پاسخ توسعه و عمران محور. به‌طور روشن باید مشخص شود این داستانش چیست؟ اینکه ما به‌طورکلی حرف بزنیم و مسئله را به‌صورت آرزو مطرح کنیم، در شأن استاندار نیست، این شأن افراد دیگری است که در جایگاه خودشان این کارها را انجام می‌دهند. استاندار کارهای خوب انجام داده و الان نیز مشغول انجام این کارها است اما در حال حاضر ضعف‌هایی هم در عملکردش دیده می‌شود که فاصله او را با بخش‌هایی از استان زیاد کرده است.

س-بارها در بین فعالین سیاسی و اجتماعی صحبت از این است که مردم در انتخابات ریاست جمهوری به تغییر رأی دادند، نزدیک به دو دهه در شمال استان خشک‌سالی داریم و مردم این منطقه از دولت انتظار داشتند که بر اساس وعده‌هایش، سیاست توسعه بازارچه‌ها و به‌طورکلی سیاستی برای رفع بیکاری عملی کند، اما متأسفانه گفته می‌شود که بخشی از بازارچه‌ها همچنان تعطیل است و بیکاری نیز در بخش‌هایی از استان وجود دارد، به نظر این برمی‌گردد به بخشی از انتقادهای شما به سیاست‌های کوتاه‌مدت، آیا در بخش برنامه‌های کوتاه‌مدت ضعیف عمل شده است؟

ج-دقیقاً این چیزی که شما می‌گویید، یک حرف اساسی است که بخشی از مشکلات جامعه ما، مشکلات روزمره آن‌ها است. سیستم ما در استان برای این  مشکلات هیچ پیشنهاد و پیش‌بینی مناسبی نداشته است. یکی دو تا کار کوچک در بخش ایجاد گذرهای مرزی انجام شد که باز این دو گذر نیز در برهه‌ای به علت تعریف نارسا از بخش اقتصاد مقاومتی بسته شد، اقتصاد مقاومتی یک بحث کلان است و بحث گذر مرزی که ۴۰-۵۰ خانوار از آن نان می‌خورند، نیست. آن‌هم در نقاطی که اشتغال تعطیل است. آمار بیکاری در حوزه شمال استان از رقم بالای ۵۰ درصد حکایت دارد.

س-در حال حاضر؟

ج-بله، اکنون صحبت از آمار بالای ۵۰ درصد بیکاری در منطقه سیستان و ۵۹درصد در سراوان است. خب وقتی شما با همچنین بیکاری گسترده‌ای مواجه هستید باید در ابتدا مُسکن‌هایی داشته باشید و بعد به سمت پروژه‌های بزرگ بروید. این پروژه‌هایی که می‌توانستند برای اشتغال مردم سیستان و بلوچستان کمک کند، فرصت‌هایی است که داریم، ما فرصت مرز راداریم، مرز تنها برای ما نیست، فرصت مرز برای تمام دنیا است، در مرزهای فرانسه نیز بازارچه‌های مرزی وجود دارد که مردم دو طرف مرز کالاهای موردنیاز خود را از این بازارها تهیه می‌کنند، جایی که اصلاً بحث گذرنامه مطرح نیست. ما از فرصت مرز باید استفاده کنیم که متأسفانه نتوانستیم به‌خوبی استفاده کنیم. ایجاد یکسری اشتغال‌ها نیازمند کمک است، ما در فضای عمومی همچین کمکی را نمی‌بینیم. صحبت ما در حوزه صنایع‌دستی بلوچستان این است که زنان سوزن دوزمان یک رقم قابل‌توجه هستند. از این رقم گسترده، برای اینکه بتوانیم بهره‌برداری مناسب بکنیم، اولین اصل بیمه کردن این فعالان است. شاید تمام بیمه‌شدگان ما در این بخش کمتر از ۵۰۰ نفر باشد درحالی‌که ۲۰ هزار نفر سوزن‌دوز داریم. این معنایش این است که نتوانستیم در این بخش کمک کنیم. در بخش دام مشکلات زیادی داریم، این حرف‌هایی نیست که بنده بگویم، حرف‌هایی است که فرمانداران می‌گویند.

س-در همین بخش دام قرار بود یک سهمی از گوشت قرمز کشور از استان ما تأمین شود، ظاهراً اتفاقات خوبی نیفتاده است.

ج-نکته‌ای که وجود دارد، خود فرمانداران صحبت از گیر و گرفت ‌های اداری گسترده دارند، هیچ‌کدام از این گرفتارها برای حل شدن به جمع‌بندی نرسیده است، توقع این است که سیستم استان بتواند این گرفتاری‌ها را برطرف کند. سیستم بانکی برای یک کار کوچک، آنقدر یک آدم را سر می‌دواند که بعضی افراد پشیمان می‌شوند، فرزند یکی از مدیران کل اقتصادی ما یک کار اقتصادی دست گرفته است، سه سال است که برای دریافت تسهیلات می‌دود، پدرش مدیرکل اقتصادی است در استان، می‌خواهند کار تولیدی انجام دهند ولی برای گرفتن وام سه سال معطل است، آدمی که پدرش صاحب نفوذ است، نمی‌تواند کاری انجام بدهد، یک آدم معمولی می‌خواهد چه‌کار بکند؟ آمدیم پرورش شترمرغ را تبلیغ کردیم، اکنون گوشت شترمرغ روی دست سرمایه‌گذارها مانده است، شترمرغ از یک حدی که وزنش بیشتر بشود، کیفیتش را از دست می‌دهد. اما فضا و بازاری برای عرضه آن نیست. وقتی این‌ها را نتوانسته‌ایم سازمان‌دهی کنیم، یعنی نتوانسته‌ایم رضایت مردم را جلب کنیم، یعنی مردم هنوز با همان مشکلات خودشان دست‌وپنجه نرم می‌کنند، رضایت مردم امروز به یک سری مسائل و نگاه کلی کشوری است. پدیده‌ای مثل «برجام» به سرانجام رسیده و مردم از اینکه همچین اتفاقی افتاده خوشحال شدند، وگرنه در حوزه مسائل استانی، ما موفقیت‌های زیادی برای مردم به وجود نیاورده‌ایم که باعث خوشحالی و شادمانی آن‌ها باشد.

احیای تالاب بین‌المللی هامون از مسائل مهم استان و خواسته جدی مردم است، ارزیابی شما درباره اقدامات دولت برای احیای تالاب چیست و آیا این اقدامات کافی است؟

اقدامات دولت اقدامات خوبی بوده اما به‌هیچ‌عنوان کافی نیست، اینکه ما تالاب را تبدیل به یک بحث جهانی کرده‌ایم، این اقدامی بسیار بزرگ است به‌شرط اینکه بتوانیم پشتوانه این جهانی‌شدن را هم سازمان‌دهی کنیم.

در حوزه‌های دیگر نظیر میراث فرهنگی نیز شهر سوخته ثبت جهانی شد. این کار کوچکی نیست. در کشور ما که بیش از ۵۰۰ هزار اثر تاریخی دارد و تنها ۱۹ اثر آن در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت‌شده است، یکی از این ۱۹ تا شهر سوخته است که  این کار مهمی است اما بعدازاین که ثبت جهانی کردیم چه‌کار کردیم؟، حتی شاید در نگاه خود مسئولین میراث فرهنگی این باشد که ثبت جهانی شهر سوخته کار خیلی مهمی نبوده چون در زمان آن‌ها انجام‌نشده است. وقتی به سالگرد ثبت این محوطه باستانی می‌رسیم می‌بینیم جشنی که بیشتر شبیه به عروسک بازی و خاله‌بازی‌های کودکانه است، برگزار می‌شود، درحالی‌که اهمیت مسئله آنقدر بوده که برایش کار مهمی انجام شود. تالاب هامون هم همینطور است. کار بسیار بزرگ و ارزشمندی است و باید الآن پیگیری‌ها  شود. سازمان ملل باید پای این ثبت جهانی بیاید و مدیریت و احیای هامون از حوزه ایران و افغانستان خارج و به حوزه سازمان ملل برود.

س-یکی از انتقادات شما که پارسال هم مطرح شد، وضعیت ارشاد و مسائل فرهنگی استان است، به نظر در همان برهه شخصیت‌های  نزدیک به دولت در استان ازجمله شما، از انتصاب مدیرکل ارشاد رضایت نداشتند، اکنون‌که مدیر جدید حدود یک سال است کار خود را شروع کرده، وضعیت چگونه است؟

ج-به نظرم  برداشتی که آن روز نسبت به این مسئله وجود داشت، اگرچه یک برداشت شتاب‌زده‌ای بود اما غیرواقعی نبود. امروز هم وقتی ما نگاه می‌کنیم حوزه فرهنگ ما تعطیل است. هیچ اتفاق خاصی در حوزه فرهنگ نیفتاده و قطعاً این مطلوب برای اهل فرهنگ نیست. برای اهل فرهنگ مطلوب این است مدیری که می‌آید موفق باشد چون موفقیت مدیر یعنی توسعه فرهنگی استان ما. اگر ما توسعه فرهنگی می‌خواهیم باید تلاش کنیم مدیر فرهنگی ما مدیر موفقی باشد. اما واقعیت‌ها از چیزهای دیگری می‌گوید. واقعیت‌ها این را نشان نمی‌دهد. درحالی‌که پیشانی استان ما «فرهنگ» و «هنر و صنایع‌دستی» و «میراث فرهنگی» است، خیلی صنعت بزرگی در استان نداریم  تا بخواهیم به آن اتکا کنیم و در عرصه ملی و بین‌المللی ظاهر شویم . ما درنهایت تلاش، بخواهیم شاهکار کنیم، یک کارخانه سیمان نشان دهیم یا یک کارخانه تولید پارچه  «بافت بلوچ ». در استان در این بخش‌ها چیزی برای عرضه نداریم.

س-می‌توانیم داشته باشیم، ظرفیت‌هایش را داریم؟

ج-واقعیت‌های موجود رو می گویم. واقعیت موجود این است که نداریم. در حوزه کشاورزی هم نداریم . خشک‌سالی‌های سیستان رمق را از سیستان گرفته است. در بلوچستان هم علی‌رغم اینکه وضعیت آب بد نیست و کشاورزی خوب است اما در حدی نیستیم که بتوانیم ادعا کنیم که به اتکای کشاورزی خودمان را در عرصه‌ی ملی و جهانی مطرح کنیم. درحالی‌که برعکس در حوزه فرهنگ و هنر، یا در حوزه صنایع‌دستی و میراث فرهنگی خیلی فراتر از سطح ملی هستیم. ظرفیت‌ها و داشته‌هایی که ما در این بخش‌ها داریم، اصلاً قابل‌مقایسه نیست. در نظر بگیرد، در حوزه میراث فرهنگی ما ۱۹ اثر ثبت‌شده جهانی داریم که یکی از استان ماست. در حوزه صنایع‌دستی، سوزن‌دوزی بلوچی یک اشتهار جهانی دارد. در موسیقی، موسیقی سیستانی و ساز و دهل و چاپ و چوب بازی در عرصه جهانی حرف برای گفتن دارد. بنابراین آنچه در حوزه فرهنگی داریم بسیار غنی است. تعزیه‌ای که ما در سیستان اجرا می‌کنیم خیلی غنی‌تر از تعزیه استان‌های مرکزی است، این مجموعه‌ی فرهنگی نیاز دارد تا هرروز در عرصه ملی و بین‌المللی مطرح شود. پیشانی استان باید فرهنگ باشد، پیشانی استان باید هنر، موسیقی، سوزن‌دوزی و صنایع‌دستی باشد. متأسفانه هیچ‌کدام از این‌ها مطرح نیست. از دلایل ضعف در این بخش‌ها، یکی دلایل مالی و شرایط پولی دولت است، دیگری هم مسائل مدیریتی است. مدیریت‌هایمان ضعیف است، هم مدیریت فرهنگی و هم مدیریت میراث فرهنگی.  هر دوی این‌ها مدیریت‌های ضعیفی هستند به همین دلیل هم هست که نمی‌توانیم واقعاً از مهم‌ترین داشته‌های خودمان استفاده کنیم. نمایشگاه صنایع‌دستی اخیراً در تهران برگزار شد و خانم «زینب نوروزی» از استان ما، غرفه برتر نمایشگاه صنایع‌دستی کشور شد. خود ایشان شخصیت برتر میراث فرهنگی کشور شد. اگر ۱۰دقیقه پای درد دل او بنشینیم  می ببینید چه می‌گوید. بعد از این همه سال وقتی آقای حاتمی کیا فیلم «بادیگارد» را می‌سازد، برخی صحنه‌های اکشن فیلم در استان ما است، این صحنه‌ها می‌گوید که ما تروریست هستیم . اینکه شخصیتی مثل آقای حاتمی کیا در این فیلم تالاب هامون را در بلوچستان نشان می‌دهد، یعنی اینکه ما نتوانسته‌ایم خودمان را نشان بدهیم. بچه‌های اهل فرهنگ در این زمینه اعتراض کردند ولی از مدیران فرهنگی ما هیچ اعتراضی شنیده نشد. بالاخره اگر فیلم می‌سازید، فضاهای فرهنگی خوب ما را هم نشان بدهید که متأسفانه اینطور نیست و این ناشی از ضعف مدیران استان است.

س-گفته می‌شود که در یک سال اخیر، رویدادهای فرهنگی استان در ضعیف‌ترین حالت خود برگزارشده یا برخی هم برگزار نشد، برای مثال جشنواره فیلم فجر با اکران شش فیلم برگزار شد، یا جشنواره موسیقی فجر برگزار نشد. همچنین جشنواره فیلم سبز در یک اتاق ۲۰ متری با ۱۴ صندلی برگزار شد، مشکل فرهنگ استان چیست و حداقل‌های فرهنگی ما چه هستند؟

ج-ببینید، اینکه گفتم حوزه فرهنگ تعطیل است، یعنی همین. مهم‌ترین واقعه فرهنگی استان، نمایشگاه کتاب است. اگر ما ۵۰ تا انتشاراتی تاپ در ایران داشته باشیم، حداقل ۴۵ تا از این‌ها در نمایشگاه زاهدان نیستند. آن‌هایی هم که در نمایشگاه می‌آیند، عمدتاً کتاب‌فروش هستند نه ناشر. از انتشاراتی‌ها کتاب می‌خرند و می‌آورند با یک‌درصدی در نمایشگاه استان می‌فروشند. برخی انتشاراتی‌هایی هم که می‌آیند حتی یک کتاب چاپ جدید ندارند، یعنی همه کتاب‌های انباری‌هایشان را دادند به افرادی که در نمایشگاه زاهدان عرضه کنند. چرا این مسئله اتفاق می‌افتد، چون همچنان گرفتار آمار هستیم. در نمایشگاه‌های بین‌المللی اجازه عرضه کتاب‌های سه سال قبل را نمی‌دهند. اما در نمایشگاه زاهدان کتاب‌هایی می‌آید که من سال ۵۶ خوانده‌ام. برای اینکه فقط می‌خواهند نمایشگاهی برپا و بعد اعلام کنند که ما نمایشگاه برپا کردیم.