زرنج یا شهر سیستان، دومین پایتخت سیاسی سیستان - پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی نــی زار

نی زار :
بخش اول (مقدمه):
سیستان که مراجع قدیم عرب آنرا “سجستان” نامیده اند و از کلمه فارسی “سکستان” مأخوذ گردیده است، نام جلگه ایست در اطراف دریاچه ی زره (هامون) و

سیستان

سیستان

خاوران دریاچه که شامل دلتای رود هیرمند و رودخانه های دیگر که به دریاچه ی زره می ریزند می شود.

ارتفاعات ولایت قندهار که در امتداد هیرمند علیا واقع اند، معروف بود به زابلستان.

سیستان، به فارسی “نیمروز” هم نامیده می شد که به معنی سرزمین جنوبی است و چون در جنوب خراسان واقع است، به این اسم نامیده شده است (نیمروز افزون بر دیدگاه نخست از بار علمی نیز برخوردار است که بنا بر نوشته ی کتاب تاریخ سیستان به فروشدن و بر آمدن خورشید باز می گردد. و در این دیدگاه در هنگام ظهر سیستان نیمروز یا میانگاه جهان شناخته شده آن روزگار بود).

اصطخری گوید:”سیستان، سرزمینی خرم است پر از خوردنی ها و انگور و خرما و انقوزه به مقدار زیاد از آنجا بدست آید و اهالی آنجا، آنرا در خوراکهای خود داخل میکنند و به مقدار فراوان نیز از آنجا صادر می گردد.”

چنین به نظر می رسد که دریاچه ی زره در قرون وسطی، از امروز بزرگتر بوده و علاوه بر رود هیرمند که رود بزرگی است و شاخه های متعدد دارد، سه رود بزرگ دیگر نیز به آن دریاچه می ریخته اند که عبارتند از:”رود خواص(خواش)”،”رود فره” و رودی که از ناحیه ی اسفزار(سبزوار هرات) می آمد و امروز آنرا”هارود” می گویند.

در داستان های قدیم ایرانی، سیستان و زابلستان از این جهت شهرت و اهمیت دارد که موطن “زال” پدر “رستم”، پهلوان نامور باستانی ایران است.
در آغاز خلافت عباسیان، سیستان از این جهت نیز شهرت پیدا کرد که پادشاهان “صفاری” از آنجا برخاستند و در نیمه ی دوم قرن سوم قمری، بر قسمت عمده ی جنوب و خاور ایران استیلا یافته، رایت استقلال برافراشتند.

Zarang

کرسی و مرکز این ناحیه در قرون وسطی، شهر بزرگ”زرنج”بود(کرسی بزرگ سیستان درروزگار یورش امیر تیمور شهرسیستان بود که امروزه به زاهدان کهنه درمیان مردم شناخته می شود و شهر زرنج که تختگاه یعقوب و برادرش عمرولیث بود اینک درکشور تازه ی افغانستان برجای است) که بدست امیر تیمور ویران شد و هنوز خرابه های آن، در سرزمین پهناوری دیده می شود. ولی اسم زرنج دیگر از بین رفته است. این اسم، از اواخر قرون وسطی از استعمال افتاد و جغرافی نویسان عرب در قرون بعد، آنرا فقط بعنوان “مدینه ی سجستان” (شهر سیستان) که از کلمه ی فارسی سیستان مأخوذ است شناختند و این شهر، زمانیکه بدست امیر تیمور با خاک یکسان شد، همین اسم(شهر سیستان) را داشت.
بخش دوم(شهر سیستان):

زرنج در زمان پادشاهی ساسانی، شهری عظیم بشمار می آمد و از آن، در ضمن اخبار فتوحات اولیه ی مسلمین در سال ۲۰ هجری، مکرر یاد شده است.

این شهر، در حوالی “سنارود” از نهر های بزرگی که از هیرمند جدا می گردید و به سمت غرب می رفت، واقع بود. آب این رود در هنگام طغیان، به دریاچه ی زره(هامون) نیز می رسید.

یعقوبی در قرن سوم هجری گوید:”محیط شهر زرنج، چهار فرسخ است”.

ابن حوقل در یک قرن بعد، تفصیلی در باره آن شهر ذکر نموده، گوید:
“شهر دارای قلعه و پنج دروازه است و حومه ای پهناور دارد و این حومه نیز دارای برج و بارویی است و پیرامون حومه، خندقی است که آب آن از داخل خود خندق برمی خیزد.بعلاوه، فاضل آب (آبهای اضافه ی) نهرهای دیگر هم به خندق وارد می شود.

حومه ی شهر، سیزده دروازه دارد.

پنج دروازه ی شهر داخلی، همه آهنین است.

Rostam_City_2

از این پنج  دروازه، دو دروازه مجاور یکدیگر است که هر دو به سمت جنوب خاوری باز می شود و چون راه فارس از آنجا آغاز می شود، موسوم اند به «دو دروازه ی فارس». یکی را دروازه ی نو و دیگری را دروازه ی کهنه می نامند.

یک دروازه ی دیگر، به طرف شمال باز می شود و از آن، به سمت خراسان می روند و به مناسبت شهر کرکویه که نزدیک آنست، «دروازه ی کرکویه» نامیده می شود.
«دروازه ی نیشک»، سر راه خاوری است که از آن بطرف «بست» می روند.

پر آمدو رفت ترین دروازه ها، دروازه ی پنجم است موسوم به «دروازه ی طعام» که به راه جنوبی باز می شود و از میان بازارها و باغستانهایی که بیرون زرنج است می گذرد.

مسجد جامع شهر، در حومه، نزدیک دو دروازه ی جنوب باختری سر راه فارس واقع است. زندان نزدیک مسجد و مقر حاکم نیز در همان حوالی است.

بین دو دروازه ی نیشک و دروازه ی کرکویه، در شمال خاوری شهر ساختمان بزرگی است که به آن «ارگ» یعنی «قلعه» می گویند و خزانه در آنجاست و از ابنیه ی عمرو لیث، دومین پادشاه سلسله ی صفاریان است.

یعقوب برادر عمرو و موسس سلسله ی صفاریان، در یک قسمت از شهر داخلی بین دو دروازه ی جنوب باختری(نیشک) و دروازه ی خوار و بار (باب الطعام)، قصری ساخته که مقر جدید حاکم شهر گردیده و حوالی قصر عمرو لیث است. این ساختمان ها نیز مثل ساختمان های دیگر آن شهر، از خشت ساخته شده و طاقدار است، زیرا تیر و چوب در آن شهر از کثرت رطوبت می پوسد و موریانه در آن رخنه می کند.

ساختمان های دولتی، در حومه و بازار شهر، حوالی مسجد جامع است.

بازارهای حومه نیز معمور است و از جمله ی آنها، بازاریست موسوم به بازار عمرو که به امر عمرو لیث ساخته شده و اجاره بهای آن، روزی هزار درهم است و وقف مسجد و بیمارستان شهر و مسجد مکه است.

بازارهای حومه، تا نیم فرسخ به هم اتصال دارد و از دروازه ی فارس در باروی داخلی شهر تا دروازه ی فارس در حومه ی شهر کشیده شده و همه جا، آب فراوان در جویهای کوچک و بزرگی که از «سنارود» جدا می گردد، روانست و از ۳ جا به شهر داخل می شود:
از «دروازه ی کهنه»، از «دروازه ی نو» و از «دروازه ی خوار و بار (باب الطعام)».
این آبها مجموعا به قدری است که یک آسیاب را می گرداند.

جلوی مسجد جامع، دو حوض بزرگ ساخته شده که آب به آنها وارد می گردد و از آنها خارج شده، به خانه های شهر می رود. خانه های حومه ی شهر نیز از جوی های متعدد آب می گیرند و به جهت شدت گرما، مردم را از این آبها چاره و گریزی نیست. هر خانه، سردابی دارد که اهل خانه در فصل شدت گرما، به آن پناه می برند.

زمین شهر، ریگستان و شوره زار و دارای نخلستان است. مدام بادهای سخت می وزد و توده های شن را از این سو بدان سو می برد و گاهی ساختمان ها و کشتزارها را از طوفان شن نابود می سازد، زیرا آن سرزمین ، شنزار است و چون باد همیشه در وزش است، آسیاب های بادی تعبیه کرده اند که گندم را آرد می کند و این نوع آسیاب، مخصوص آن بلاد است.

“شنها و ریگ های روان، پیوسته اهالی را در معرض خطر قرار می دهند.”

ابن حوقل، گزارشی طولانی در سال ۳۶۰ هجری قمری از گردبادی که یکسال قبل (۳۵۹هجری) در آن شهر حادث گردیده و مسجد جامع را زیر شن فرو برده، در کتاب خود آورده است.

این بود حال زرنج در قرن ۴ هجری.

مقدسی نیز این تفصیل را در کتاب خود تکرار نموده، بعلاوه گوید: “اهالی آنجا، توانگر و اهل علم و دانش اند.”
وی به قلعه ی مستحکم و دو مناره ی مشهور مسجد جامع آنجا که یکی از آنها به امر یعقوب لیث ساخته شده بود نیز اشاره کرده است.

بخش سوم (نابودی زرنج یا شهر سیستان)
شهر زرنج، مدت چند قرن در کمال رونق و آبادی زیست و ظاهرا در فتنه ی مغول در سال ۶۱۹ هجری هم که چنگیز خان، اردویی را به فتح سیستان مأمور کرد، از صدمات آن قوم محفوظ ماند و چندی نیز یکی از سرکردگان مغول، حکومت آن شهر را به عهده داشت.

در نیمه ی اول قرن ۸ هجری، “حمدالله مستوفی” از آن شهر(که ایرانیان آنرا زرنگ می گویند) یاد کرده گوید:”گرشاسف (گرشاسب) ساخت و زرنگ نام کرد و عرب، زرنج خواندند و بر راه ریگ روان نزدیک بحیره ی زره(دریاچه ی هامون)، بندی عظیم بست تا شهر از آسیب ریگ روان ایمن شد.
بعد از آن، بهمن تجدید عمارتش کرد و «سگان» خواند، عوام «سگستان» گفتند و عرب، معرب کردند«سجستان» خواندند. به مرور «سیستان» شد.
هوایش به گرمی مایل است. آبش از سیاهرود، شق رود هیرمند است و درو، باغستان بسیار و میوه های خوب و فراوان باشد.”

در اواخر این قرن، یعنی در سال ۷۸۵ هجری، تیمور با لشکریان خود، جلوی حصار این شهر که چنانکه گفتیم در آن زمان (شهر)سیستان نام داشت، ظاهر شد و طولی نکشید که این شهر، به سرنوشت شومی دچار گردید.
امیر تیمور، قلعه ی آنجا را که به «حصار زره» معروف بود، به تصرف در آورده، با خاک یکسان کرد. (ظاهرا قلعه ی مزبور، در شمال زرنج، نزدیک ساحل دریاچه واقع بوده است.)
اما خود سیستان یعنی مرکز آن ایالت، دروازه ها را بروی لشکریان امیر تیمور بست و در مقابل مهاجمین، پایداری نمود و امیر تیمور، پس از محاصره ی کوتاهی، آن شهر را تصرف و اهالی را قتل عام کرد و بارو و ابنیه ی آنجا را با خاک یکسان نمود.

از آن پس، نام زرنج از صحنه ی روزگار محو شد و از آن، خرابه هایی بیش بر جای نماند.

دریاچه ی زره(بفتح «ز» و «ر» یا بکسر «ز» و فتح «ر»مشدد) چنانکه گفتیم، در قرون وسطی از آنچه امروز است، بسیار پهناورتر بود، ولی باید دانست که وسعت این دریاچه، همیشه بر اثر کم یا زیاد شدن آب رودخانه ها در تغییر بوده است.

جغرافیای تاریخی ایران

استاد علیرضا خسروی کارشناس برجسته میراث فرهنگی و مدیر میراث فرهنگی سیستان در این باره توضیحاتی برای رسانه نی زار ارسال نموده اند که در ادامه میخوانید:

این مشخصات برای شهر زرنج یا سیستان، بیشترین قرابت را با محوطه ی «زاهدان کهنه» ی امروزی دارد. زرنج تختگاه کهن سیستان است تا نیمه دوم سده چهارم وپس از این تاریخ پایتخت سیستان جابجا می شود به جایگاهی که اینک زاهدان کهنه نامیده می شود ودرمنابع تاریخی بنام شهر سیستان شناخته می شود و از سده ی پنجم تا سده ی نهم هجری قمری آبادان است .شهری که مورد تاخت وتاز تیمور قرار گرفته زرنج نیست بلکه همین شهر سیستان است که به زاهدان کهنه شناخته می شود، واز دید شخصی مانند” ساوج لندور” لندن شرق نامیده شده است. مجموعه قلعه، ارگ وشارستان محصور زاهدان حدود۲۷۲/۲۴۸/۳متر برابر با ۳۴۲ هکتار و۸۲۷۲ متر مربع می باشد.

زرنج از سده ی چهارم اهمیتش را از دست می دهد وجایگزین آن شهر سیستان می شود.