- 07 خرداد 1394
- کد خبر 7376
Print This Post
سایز متن /
نی زار: اکثر شهرهای دنیا، بلکه قریب به اتفاق شهرهای ایران، بدواً سکونتگاهی با نام «روستا» بودهاند. قلیلی نیز با طرح و برنامه، به عنوان شهرک یا شهرهای جدید ساخته و توسعه یافتهاند.
در کشور ما، چنانچه روستایی دارای جمعیتی معادل ۳۵۰۰ نفر باشد و پارهای از شرایط فرعی دیگر نیز در آن مهیا گردد، بالقوه، ظرفیت تبدیل به شهر را پیدا میکند. در مطالعهی سیر تکوین شهرهای استان سیستان و بلوچستان، به راحتی در مییابیم که شهرهایی مثل زاهدان و زابل بدواً روستاهای دزداب و حسینآباد بودهاند و سایر شهرها نیز از بههم پیوستن چند روستا به هم، تبدیل به شهر شده و برای ادارهی آن شهردار، گمارده شده است.
یکی از سیاستهای دولت پهلوی نیز برای کمک به توسعهی بعضی مناطق، بدون در نظرداشت جمعیت روستای پایه، اعطای عنوان شهر، به روستاهای خاص برای به وجود آوردن کانون توسعهی آن مناطق، بوده است که از این دست، میتوان از ایجاد شهرهایی مثل نگور، نیکشهر، قصرقند و سرباز یاد کرد.
تبدیل روستاها به شهر، در دولت دهم، شتاب فزایندهای به خود گرفت، اتفاقی که بر اساس هدف یک بعدی نگرِ بردن تمام امکانات شهری به روستاها و برقراری عدالت اجتماعی و بهتبع آن، جلوگیری از مهاجرت روستاییان صورت گرفت.
حالا سکونتگاهی که فاقد هرگونه زیرساخت شهری است و فرهنگ شهرنشینی در این سکونتگاه، هیچ سبقهای ندارد، با معرفی یک نفر به عنوان شهردار، عنوان شهر به خود میگیرد، شهرداری در چنین مکانی، یعنی محلی برای هزینهی مطلق، چرا که به اصطلاح، شهروندان این مکان، بالاترین توقعشان این است که این نهاد جدید، باید به آنها خدمات لازم را بدهد و زیرساختهای مورد نیاز شهرشان را ایجاد نماید. ساکنین این شهرها به ویژه در استانهایی چون سیستان و بلوچستان، درآمدی که کفاف پرداخت عوارض حداقلی شهری را بپردازند، ندارند و وقتی با الزام قوانین شهرداری به پرداخت، مواجه میگردند، به یک باره، کاخ آرزوهایشان فرو میریزد و آرام آرام با شهرداری زاویه میگیرند.
به هر نحو ممکن، چنین مکانی به عنوان شهر توسعه مییابد و با جذب روستاییان و مهاجرین دیگر، کالبد فیزیکی آن متورم میشود، نیازهای مردم برای ارائهی خدماتی چون آسفالت و جدولگذاری معابر و نگهداری آنها، تجهیز و توسعهی ناوگان حمل و نقل عمومی، ارائهی خدمات شهری مانند جمعآوری زبالهها و نظافت معابر، توسعهی فضاهای سبز شهری، رسیدگی به کیفیت معابر و توسعه و ایمنسازی آنها و دهها مورد دیگر تجلی مییابد و شهرداری و مردم برای پاسخ به این نیازهای جدیدشان با مشکلاتی مواجه میشوند.
شهر، بزرگترین نماد تمدن بشری است که انسان آن را برای امنیت، آسایش و رفاه خود بنا نهاده است. این محصول بشری، تأثیری دائمی و فراگیر بر زندگی وی داشته و خواهد داشت. شهر که مجموعهای از کالبد و اجتماع را در بر میگیرد، انسان را در سطحی بسیار وسیع و در بستری از ارتباطات پیچیده، به سویی رهنمون میسازد که علیالقاعده باید در راستای دستیابی او به کمال انسانیت باشد. از سوی دیگر شهر، فقط یک سکونتگاه نیست بلکه محلی آباد است که روح اجتماع را متبلور کرده و از آن هویت میگیرد. بنابراین شهر، هویتی دارد که این هویت، وامدار فرهنگ شهرنشینان آن است. از آنجایی که «هویت»، مجموعهای از صفات و مشخصاتی است که باعث «تشخص» یک فرد یا اجتماع از افراد و جوامع دیگر میگردد، شهر نیز به تبعیت از این معیار، شخصیت یافته و مستقل میگردد.
شهروندان، به عنوان رکن اصلی یک شهر و یکی از سه ضلع دولت، مدیریت شهری(شهرداری) و مردم، از حق و حقوقی در شهر برخوردار هستند. شهروندان به عنوان وارثان اصلی و زیستکنندگان شهر، هر روزه از امکانات و خدمات مختلف شهر بهرهمند میشوند و چنانچه یک رابطهی منطقی و موزون بین این سه عنصر برقرار نباشد، تعادل و توازن شهری و این جامعهی انسانی به هم می خورد و آسیبها و ناهنجاریهایی متوجه این محیط، خواهد شد که به صورت واگیرهای بسان ویروسی خطرناک، آثار مخرب خود را در بافت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی شهر و سایر تقسیمات جغرافیایی کشور برجای میگذارد.
در این نوشتار قصد داریم به واگویی مهمترین وظایف سه ضلع شهر و یک حلقه ی واسط بین آنان یعنی شورای اسلامی شهر بپردازیم:
الف- وظایف مردم(شهروندان):
شهروندی، نه تنها به معنای سکونت در یک شهر به مدت مشخص که به معنای مجموعهای از آگاهیهای حقوقی، فردی و اجتماعی است. زندگی شهری، یک زندگی جمعی است و برای موفقیت در این نوع زندگی بایستی فردگرایی و منفعت طلبی تا حدودی مهار شده و اخلاق جمعی رواج یابد.
شهروند مؤثر کیست؟
- شهروندان، دارای خوی همکاری و خودگردانی میباشند و ضمن حفظ هویتهای خاص خود عضویتشان در دیگر هویتهای جمعی را نیز حفظ میکنند و برای تحقق این هدف با تشکیل انجمنهای مختلف، منافع شخصی و عمومی را پیوند میدهند.
- شهروندان، دارای نقشهای تفکیک شده میباشند و از حقوق، امتیازات و مسئولیتهای این نقش آگاهند و آن را مطالبه مینمایند.
- شهروند، در امور عمومی جامعه مشارکت میکند. در واقع شهروندان در امور مختلف از نگهداری از امکانات عمومی و حفظ فضای سبز تا تعمیر مدرسهی محل و آسفالت و تنظیف شهر و خیابان خود احساس مسئولیت میکنند.
- شهروندان، با تشکیل شورای اسلامی شهر، به عنوان نهادی مستقل از دولت، به نظارت و مشارکت در تصمیمگیریهای دولتی و اجرای آنها میپردازند.
- شهروند، در امورجامعه، منتقد است و عقاید سنجیدهای دارد. اما فضیلت اصلی یک شهروند، اعتدال و انصاف در قضاوت و انتقاد است. یعنی یک شهروند، در عین حال که نهادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را به باد انتقاد میگیرد، اما اگر همین نهادها در معرض تهدید واقع شوند، جانب انصاف را رها نکرده از آنها دفاع میکند.
- شهروند، دیگران را به مثابه یک شهروندِ برابر با خود تلقی میکند و میپذیرد که ارزش و اعتبار و هویت آن شهروند، برابر با هویت خود اوست.
- حس مشارکت و سهیم بودن در هزینههای شهری، در باطن یک شهروند به عنوان یک ضرورت وجود دارد نه به عنوان یک حس دلپذیر.
- شهروند کسی است که هم خویش و منافع خویش را بنگرد و هم منافع دیگران را در نظر آورد.
- به هر روی زندگی شهری یک زندگی جمعی است و برای موفقیت در این نوع زندگی بایستی فردگرایی و منفعتطلبی تا حدودی مهار شده و اخلاق جمعی رواج یابد در سایهی همکاری و همراهی با دیگران و پذیرش مسئولیتها، شرایط بهتری را برای خویش و دیگران فراهم سازند.
ب- وظایف مدیریت شهری(شهرداری):
مدیریت شهری، باید نگاهش را به شهروندان به عنوان صاحبان و ولی نعمتان شهر، تغییر دهد و شهرداری و زیرساختهای شهری و امکانات و اعتباراتی که در اختیار او و مجموعهی کارکنان شهرداری است، به مثابه امانتی بداند که از طریق شهروندان در اختیارش گذاشته شده است، بنابر این توصیه هایی نیز به شهرداران داریم:
- به نظر میرسد مهمترین کاری که باید مدیران شهری انجام دهند، جلب اعتماد شهروندان است. شهرداری با شفافسازی امور و اطلاعرسانی به موقع و دائم به شهروندان، دربارهی درآمدها و هزینههای ادارهی شهر، میتواند، سهم شهروندان را در اقتصاد شهر توسعه دهد.
- پرداخت جوایز خوش حسابی و تخفیف عوارض و دیگر مشوقها نیز برخی اقداماتی است که در راستای تشویق و ترغیب پرداخت عوارض میتواند صورت گیرد.
- در راستای رویکردهای فرهنگسازی و آموزشی، تلاش شهرداری متوجه فرهنگسازی و آموزش بیشتر شهروندان در ارتباط با نقش آنها در توسعه و آبادانی شهر باشد.
- مدیران شهری باید تعادل و توازنی را در دخل و خرج شهر ایجاد کنند. اگر میبینیم بسیاری از شهرهای دنیا در زیبایی، فضای شهری دلنشین، امکانات مناسب و خدمات شهری مطلوب به عنوان الگو مطرح هستند، دلیل آن بیش از هر چیز جلب مشارکت شهروندان در تأمین هزینههای شهر است. اما در کشور ما و به ویژه در شهرهایی که باید به آنها اتلاق «روستا- شهر» داشته باشیم، میبایست به این نکته توجه داشته باشند که تمام یا بخش زیادی از درآمدهای شهرداری، الزاماً نباید از شهروندان تأمین شود، بلکه باید از منابع دیگری تأمین گردد که با ادراک و بهپویی مدیران شهری یافته، احصاء و اجرا میشود.
- مشارکت، یکی از کلیدیترین مفاهیم توسعهی شهری است و آگاهی و اطلاعات شهروندان، در زمینهی امور مربوط به شورا، شهر و شهرداری، در افزایش مشارکت آنها نقش به سزایی دارد. اگر این آشنایی در حد پایینتری باقی بماند، اغلب این تصور میشود که مهمترین وظیفهی شهرداری، تأمین نظافت شهری است و اینجاست که شهروند به شهرنشین، تنزل مییابد و به عنوان عنصری بیتفاوت، نقش اصلی خود را ایفاء نمیکند و هزینهی شهر نشینی را پرداخت نمینماید.
- «شهر انسانگرا»، شهر منطبق بر سلیقهی آنی و سودگرایانه نیست، در شهر انسانگرا، شهروند، ارتباطی منطقی در زمین و آسمان مییابد، با محیط پیرامونش عجین میشود، صفات و خصوصیات ملکوتی او شکوفا میشوند و در نهایت میتواند در کنار سایر شهروندان و با بهرهگیری از کالبد شهرش و عناصر متشکل آن، خود را به حدی معقول از کمال برساند. شهر انسانگرا، محل به کمال رسیدن انسان است. با این وصف شهرداری یک نهاد بسیار مهم و تأثیرگذاردر ادارهی شهر است و وظیفهی شهرداری، تنها یک وظیفهی خدماتی و عمرانی نیست، بلکه شهرداری، یک نهاد اثرگذار است که تمامی فرایندها و تعاملات اجتماعی یک شهر را در بر میگیرد. یک شهردار خوب باید واجد دانایی، آگاهی، هوشمندی، توانایی، داشتن قابلیت، تخصص، تدین و نگاه راست و درست به مشکلات باشد.
- یکی از شاخصها در ارزیابی عملکرد شهرداران، میزان تلاش آنان در جذب سرمایهگذاری است. سیاستها و برنامههای شهرداران، باید تشویقی باشد، بنابراین شهرداران باید با اجرای این برنامه، سرمایهگذاران را به سرمایه گذاری بیشتر و گستردهتر، در عمران شهری ترغیب و تشویق نمایند. در این زمینه، همچنین، توجه به برنامههای کارآفرینانه بهعنوان برنامههای کوتاه مدت و میان مدت در جهت تأمین مالی و افزایش رفاه و حفظ زنجیرهی تأمین منابع در شهر، بسیار حائز اهمیت است.
- موفقیت شهرداران، مرهون یک سری مطالعات دقیق و درک صحیح از وضعیت و واقعیات موجود و با بکارگیری تفکرات سیستمی و متناسب با ساختارهای اجتماعی و فرهنگی شهرها می باشد و مهمترین پارامتر موفقیت آنان را میتوان در توجه به خرد جمعی و پرهیز از نظرات شخصی و حب و بعضهای سیاسی و اجتماعی دانست. البته باید اذعان داشت چنین مدیریتهایی زمانی موفق میشوند که ساختارمند و با دیگر مدیریتهای جامعه، هماهنگ و همگرا باشند.
- مدیران شهری، اگر برای تحقق مدیریت یکپارچهی شهری تلاش نمایند، به این باور میرسند که این تفکر و عمل، هم آگاهانه است هم عالمانه، چرا که با تحقق مدیریت یکپارچه، شهرداران، مدیران و سازمانهای ذیربط در امور شهری ثبات مییابند و با توجه به تشخیص و تایید شرایط احراز تصدی شهردار، مردم و جامعه از شهرداری با تجربه، مدیر و مدبر و مطلع به امور شهری برخوردار خواهند شد و پاسخگویی شهرداران نسبت به مطالبات مردم و همچنین انگیزهی آنان برای برنامهریزی جدی برای اداره امور افزایش خواهد یافت.
ج- وظایف دولت:
همانگونه که ذکر شد، اغلب شهرهای کوچک فاقد زیرساخت های لازم شهری هستند و از سویی میزان درآمد اندک آنها، تکافوی مخارج بالای این شهرها را نمی کند. بنابر این رهاسازی این شهرها و راندن آنها با چوب خوداتکایی و خودگردانی، به دور از انصاف و عدالت اجتماعی است.
- دولت، به عنوان محور استقرار عدالت در جامعه، میبایست همواره از کمکهای خود به این شهرداریها دریغ نورزد بلکه به منظور تعادلبخشی بین این شهرها و شهرهای متوسط کشور، اقدامات حمایتی در قالب ردیفهای اعتباری عمران شهری شامل کمک به خرید ماشین آلات، اجرای طرحهای عمران و خدمات، بافتهای فرسوده، بناهای تاریخی و آبهای جاری شهری، ارائه نماید.
- بخش وسیعی از شهرداریها، به ویژه در استان سیستان و بلوچستان، برای تأمین حداقل پرداختهای خود به حقوق و دستمزد کارکنان درجا میزنند، برای بالا بردن روحیهی خدمت در این شهرداریها ، بخشی از حقوق کارکنان این شهرداریها را که ناچیز نیز است، دولت تقبل نماید.
- همانگونه که انتظار میرود خواهرخواندگی بین شهرداری کلانشهرهای کشور با سایر کشورها صورت گیرد، این ابتکار برای شهرهای کوچک نیز عملی شود، شهرداریهای شهرهای بزرگ، به عنوان معین شهرهای کوچک قرار بگیرند و بخشی از حمایتهای فنی، اعتباری آنها را عهدهدار شوند تا همهی جوامع شهری کشور در یک بازهی قابل قبولی از خدمات شهری و سطح رفاه شهری برخوردار گردند.
د- وظایف شورای اسلامی شهرها:
شورای اسلامی شهرها، حلقهی وصل کنندهی مردم، مدیریت شهری و دولت میباشند. اینان که خود نمایندگان شهروندان هستند، به منظور محقق ساختن مفهوم واقعی مشارکت مردم در برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی طرحها و برنامههای شهری، موجودیت یافته اند، بنابراین، باید حداقل اقداماتی بدین شرح را سرلوحهی فعالیتهای خودقرار دهند:
- صداقت، شفافیت و انعطافپذیری، برگ برندهی برنامهریزی است، برنامههای شهری میبایست از طرف شورای شهر به مردم به صورت شفاف و صادقانه ارائه شود. این کار افزایش حس اعتماد شهروندان را فراهم میکند.
- نظرات شهروندان را محترم بشمارند، منافع مادی، حس بشردوستی، انگیزههای مذهبی، قومی، احساس وظیفه و… دلایل متفاوت مردم برای مشارکت است که نباید اینها را تهدیدی برای طرحها برشمرد، بلکه فرصتهایی است که شورای شهر میبایست برای ایجاد یک پشتوانهی قوی و محکم برای کارها از آنها استفاده کند.
- زمینهسازی مناسب برای آشنایی مردم با قوانین و مقررات شهری میبایست صورت گیرد، مردم گاهیبه دلیل اینکه با فواید مقررات شهری آشنا نیستند با آن مقابله میکنند و یا به انحاء گوناگون، از اجرای آن طفره می روند. بهتر است مدیران شهری فرصتهای آموزشی برای آشنایی شهروندان با مقررات شهری را فراهم نمایند. برگزاری مسابقات در زمینهی چهرهشناسی شهر و معرفی عناصر زیبایی در شهر از این جمله است.
- برنامهریزی دقیق و پیگیری، یکی دیگر از عناصر مدیریت شهری است، پروژهها میبایست براساس حقایق شهر طراحی شود. متناسب با کالبد و فضای شهری باشد. این امر میتواند منجر به ایجاد روشهای محیطی جدید در برنامهها و طرحهای شهری باشد که برای اولین بار در سیستم برنامهریزی شهری اتفاق میافتد. ارائهی گزارش پیشرفت کار به مردم میتواند از تعارضات کاسته و نسبت به ادامهی کار طبق برنامهی تدوین شده، ایجاد امیدواری اجتماعی نماید.
- برای ایجاد انگیزهی بیشتر مشارکت در شهروندان، بهتر است طرحها از حالت نوشتاری به حالت تصویری(بیلبرد، اسلاید و حتی در قالب سی دی) در معرض دید و یا در اختیار مردم گذاشته شود. از طرفی ثبت دقیق نمادهای مشارکت، همراه با تبلیغات وسیع حتی به صورت موردی میتواند در ایجاد فرصتهای جدید مشارکتی، بسیار مؤثر باشد. معرفی شهروندانی که به هر ترتیبی با شهرداریها همکاری مینمایند در محافل عمومی، صدور تقدیرنامه از طرف مجموعهی مدیریت شهری برای شهروندان نمونه، موجبات ارتباط قوی شهروندان با مدیریت شهری را فراهم مینماید.
- بهرهگیری حداکثری از کارشناسان (سرمایههای فکری جامعه)، بهویژه در شهرهای کوچک و استفاده از توانمندیهای بومی، فرصت بسیار مغتنمی است که میتواند زمینهی ظرفیتسازی محیطی، همراه با اعتمادسازی در شهروندان را افزایش دهد.
- برای آنکه مدیریت شهری را به یکی از مهمترین ابزار کار تجهیز کنیم، بسیار مناسب است که شورای شهر با استفاده از تکنولوژی روز، اقدام به ایجاد بانک جامع زمین مرجع نماید که کلیهی لایههای اطلاعاتی فیزیکی، محیطی و فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و تجاری را در برداشته باشد. مسلماً بکارگیری گسترده از قابلیتهای سامانهی GIS در مدیریت شهری، راهگشای بسیاری از مسایل میباشد.
- اگر چه رویکرد مدیریت شهری در ایران با مقولهی برنامهریزی علمی، فاصله بسیار دارد. اما فرصتهای کوچک در این زمینه را در شهرها حتی شهرهای کوچک نباید از دست داد. مهم رویکرد شورای شهر میباشد که میبایست به برنامهریزی علمی معتقد باشد.
عباس نورزایی