چالشی به نام نقل و انتقالات - پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی نــی زار

یکی از کارشناسان آموزش و پرورش سیستان وبلوچستان یاد داشت متفاوتی در خصوص نقل و انتقال نوشته است ، متن کامل یادداشت وی به شرح زیر است :

بدرستی یادم می آید اولین روز خدمت وقتی وارد بلوچستان میشدیم شاید اولین سؤالی که از همه دوستان وهمکاران میپرسیدیم این بود که چند ساله اینجا خدمت میکنی ، نقل و انتقالات چگونه انجام میشود ، بعد از چند سال انتقال میشویم و میشنیدیم که اگر کسی راداشته باشی بعداز یک سال هم میتوانی انتقال شوی اگر نه هم مثلا مثل این جانب ۱۲سال باید اینجا بمانی چند وقتی که از خدمت سپری میشد و صفا و صمیمیت مردم را مشاهده میکردیم از طرفی تعدادی همکار باهم منزلی اجاره میکردیم و فضای مهر و عاطفه و مهربانی توأم با صداقت و یکرنگی مردم دوست داشتنی شهرها و روستاهای محل خدمت بردلها حاکم میشد .

 

خاطرات شیرین معلمان واتفاقات شیرین تدریس در مدارس رفته رفته به نقل محفل دورهمی ما تبدیل میشد .دیگر کسی از رفتن و انتقال حرف نمی زد .همه ما دارای پدران معنوی و مادران دلسوزی شده بودیم که ما را همانند بچه هایشان پذیرا بودند اگرچه ما مستأجر آنها بودیم ولی آنها ما را به چشم فرزندانشان نگاه میکردند ، مثل خیلی از صاحبخانه های امروزی در شهرهای مدرنیته حرفی از کرایه منزل وتأخیر وتعجیل در پرداخت ، شکستن سنگ و موزائیک در گوشه منزل و یا سروصدای اندک فرزندان نمیزدند تازه همکاران متاهل به راحتی فرزندانشان را به صاحب خانه می سپردند وآنها هم مثل فرزندانشان از این کوچولوهای ما مواظبت میکردند .

 

وقتی از مدرسه به خانه ساده خودمان میرسیدیم این صاحبخانه مابود که با یک لیوان شربت و غذای آماده هرروز از ما پذیرایی میکرد ، خسته نباشید میگفت و دنیا دنیا گل و بلبل نثارمان میکرد که خستگی آموزش رافراموش میکردیم .وقتی پایان سال تحصیلی میشد و مثلا حساب وکتاب موجر ومستاجری پیش می آمد تنها چیزی که عقده میشد در دل ما این بود که خدا کند سال بعد هم همینجا باشیم توی همین روستا و همین خونه .ازطرفی آنها هم اسرار میکردند که شما از اینجا نروید ما تازه به شما عادت کردیم . خدا میداند این عقده میشد در دل ما که باید برای ۴ماه از این خانه فاصله بگیریم .

 

این روال و این محبتها سالهای سال تکرار میشد برای همه معلمان زیرا همیشه خاطرات گذشتگان قبل از ما برای ما تعریف میشد وبه نیکی از معلمان دوره های گذشته نا م برده میشد .گاهی اشک در چشمان این مردم باصفا حلقه میزد که فلانی رفت چقدر آدم خوبی بودچه اتفاقاتی را برای ما و اهل و عیال ما مدیریت کرد .از چه فاجعه ای در خانه ما جلوگیری شد این گوشه ای از کلیات خدمت معلمان این استان و بخصوص فرهنگیان شمال و مرکز این استان بود که من با ۲۲ سال خدمت یادآور آنها هستم .

 

اما آنچه امروز در میان بیش از ۵هزار فرهنگی از جمع ۳۶ هزارتا فرهنگی استان زمزمه میشود و اندکی مشغله برای کادر اداری استان وشهرستانها ومناطق ایجاد نموده تا آنها را از رسالت اصلی شان که همانا برنامه ریزی برای افزایش کیفیت در آموزش و پرورش و ارتقاء جایگاه آموزشی استان برای رسیدن به میانگین کشوری هست، بحث نقل و انتقالات هست . نقل و انتقالاتی که پس از سالها فراز و نشیب و به روایتی ساده تر از حالت سلیقه ای و تشخیص مدیران بر مبنای سفارشات و اهرمهای فشار خارج و تبدیل به روندی قانونی شده است . درگذشته اگررئیس اداره تشخیص میداد ویا تصمیم می گرفت که برای خوش خدمتی مشکل کسی را حل کند تا او نیز واسطه ماندگاری ایشان بر مسند ریاست میشد از طریق مقامات مسئول اجرایی کشور، به راحتی نیرویی را با اندک سنوات منتقل میکرد و از طرفی هم افرادی به دلیل نداشتن پشتیبان قوی سالها و سالها میماندند .

یکی از بهترین و نابترین برنامه های کنونی آموزش و پرورش در کنار همه برنامه های دیگری که آموزش و پرورش استان را تکان داده و جایگاه این استان را ارتقاء داده هست برنامه ریزی شفاف و روشن و قابل فهم برای همه کسانی هست که متقاضی انتقال هستند .قطعا در سالهای آینده دیگر کسی نمیگوید فلانی چون پارتی قوی داشت مستقیم و بایک تلفن از فلان منطقه منتقل شد . فلان کس وسط سال تحصیلی مدرسه و کلاسش تعطیل و خودش در اداره منصوب شد .

بادرایت شخص مدیر کل و باهدف جلوگیری از همه توهمات و نارضایتی هاخوشبختانه آموزش و پرورش ملاک انتقال راکسب امتیاز قرارداده و امتیاز هم حاصل نمیشود مگر بر ملاک حق و عدالت .وقتی ورود و خروج همکاران از منطقه ای براساس امتیاز باشد دیگر کسی نمیتواند تشخیص افراد را مؤثر بداند . ازطرفی از زیادی نیرو در بعضی مناطق جلوگیری به عمل می

آید . زیرا به ناچار همکاران مازاد بر نیاز هیچگونه فعالیتی راانجام نمیدهند .

بعضا هم مشاهده میشود همکارانی که متقاضی انتقال هستند و با انتقالشان موافقت نشده شیوهای برخوردی نامناسبی را پیش میگیرند به عنوان مثال منت میکنند سر مسئولان آموزش و پرورش که ما بهترین دوران عمرمان رابرای شما سپری کرده ایم .

 

بنده هم بعنوان یک همکار تنها از جایگاه همکار بودنمان عرض میکنم خواهر من ، برادر من مگر آموزش و پرورش به زور دنبال شما آمده که نیاز به دبیر داریم شما تشریف بیاورید یا نه اینکه واقیت این هست همه ما روز اول از خدایمان بود تا به هر حال جایی استخدام بشویم حتی در دورترین مناطق هم که باشد خدمت میکنیم .نذرونیاز میکردیم تااستخدام بشویم …چه اتفاقی افتاده که بلافاصله یک سال بعد از استخدام ((البته توهین به همکاران مریض نباشد)) دنبال بهانه های مختلف برای انتقال میکردیم سلامت خودمان را زیر سؤال میبریم ، امنیت استانمان را وارونه مطرح میکنیم ، سیاست اعمال شده برای حق و عدالت را تخریب میکنیم از زمین و آسمان هم گله مندیم که چرا منتقل نشده ایم .

بی انصافی هست اگرامروزه قضاوت کنیم که حقی ناحق شده چون انصافا این آیتم از نقل و انتقالات برای همیشه غیرفعال شده و صرفا ملاک انتقال در آموزش و پرورش همانند قبولی در آموزش نمره و امتیاز شده است .

بعضی افراد از ارگانهای دیگر و ادارات دولتی و یاخصوصی هم مدعی هستند تا آموزش و پرورش برای زندگی آنها چاره ای بیاندیشد و آنها را با همسرشان در یک محل قرار دهد در حالیکه غافل از این هستند که آنچه برای آموزش و پرورش از اهمیت فوق العاده ای برخوردار هست دردرجه اول کلاس درس و وجود معلم و دبیر برسرکلاس درس هست .شما چگونه حاضر هستید آموزش و پرورش مشکل شماها را که تعدادتان هم کم نیست باانتقال تان حل کند اما کلاس درس دانش آموز را تعطیل کند و این در حالی هست که آموزش و پرورش برای رفع این مشکل به وقتش برای همه اقشار و کارمندان دولت این فرصت را فراهم کرده تا با مکاتبه ودرج اطلاعات تا جایی که امکان دارد مشمول مساعدت شوند .

به امید پیروزی و سرافرازی نظام …

 

محمد جهانشاهی

برچسب ها :